به گزارش روابط عمومی حوزه هنری: میثم فرهمندیان متولد ۱۳۶۱ آغاجاری، دانشآموختهٔ هنرهای زیبا دانشگاه تهران- ادبیات نمایشی،از هنرمندان واحد آفرینش های ادبی حوزه هنری ،ساکن یاسوج است. فرهمندیان که با رمان و موفق به دریافت مقام تقدیر از سومین جایزه حماسی شد در گفتگویی پاسخگوی سوالات ما بوده:
♦️جناب فرهمندیان برای شرع لطفا مقدمه ای کوتاه از پیرنگ رمان را بیان بفرمایید.؟ سیاوش سربازِ هنگ کرمانشاهی ارتش شاهنشاهی وارد منطقه نوگک میشود. آخرین درگیری میان مبارزان عشایر جنوب و ارتش و مزدوانشان است. فردای آن روز در منطقهٔ دلی بهمنی(رستم) با مبارزان عشایر جنوب درگیر میشوند. سیاوش در تنگ گجستان زخمی میشود و به دل کوهستان فرار میکند. همهگل دختری بومی سیاوش زخمی را زیر درخت وُل (سرو کوهی) بیهوش و خونین پیدا میکند. سیاوش را به روستای امیرایوب میبرند و او را درمان میکنند. سیاوش آنجا با فرهنگ مردم ایل بویراحمد آشنا میشود. عاشق همهگل میشود و در فصلهای بعد شرح نبرد سیاوش در کنار مردان مبارز ایل برای حق زندگی آزاد برای شکل گرفتن اولین زمزمههای انقلاب ملت ایران است.
????آیا اولین باری که ایدهٔ رمان «وُل» به ذهنتان رسید را به خاطر دارید؟ پیشنهادی از آقای شریف اسلامی داشتم. خیلی کلی بود و تصوری از مبارزهٔ مردم ایل غیور بویراحمد با نظام تازه تجهیز شدهٔ ارتش شاهنشاهی پهلوی دوم نداشتم. بعد از مرور تمام طرحها و ایدهها به داستانی گمشده و غریبِ سربازی رسیدم. سربازی که دیگر بعد از آن نبرد به ارتش برنگشت و… داستان محو و دور بود. ایده بسیار سوال و ابهام داشت. خط اصلی پیرنگ رُمان وُل در دل کشف همین ابهامات شکل گرفت، تا آنکه رمان وُل نوشته شد.
♦️چند مدت قبل از نوشتن هر کتاب تحقیق میکنید؟ رمان نوشتن بدون تحقیق و پژوهش، آن هم تاریخی، ناممکن است. پژوهش راجع به؛ موقعیت رمان(مکانها و روستاها، مسیر کوچ و …) تاریخ رمان (دههٔ ۳۰ و ۴۰) شخصیتها، اسامی، طایفهها و تیرهها و تشها و … این که چه میخوردند و هر طیف از جامعهٔ مردم ایل چه میپوشیدند و بسیار جزئیات که اگر دقتی در خلقشان شکل نگیرد مطمئن باشید ادبیات و مخاطب رمان را پس میزنند. رمان و داستان باید به قلب جامعهٔ مخاطب بچسبد. اصلاً بدون جزئیات دقیق رُمان شکل نمیگیرد.
???? آیا در داستان موقعیتی را تشریح کرده اید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟ من از کلیت داستان و کشمکشهای شخصیتهای رمان هیچ تجربهای نداشتم. اما یک اصل بسیار مهم در خلق رمان و هر داستانی وجود دارد؛ درک انسان از درون… این به شناختِ خالق، نویسنده و هنرمند برمیگردد. اینکه تا چه حد به درک انسانی که خلق میکند نزدیک شده است. خالق بیاتنها بیشک خداست. اما انسان که مخلوق خداست نیز میتواند به درون انسانی دیگر در شرایط و موقعیت درست نفوذ کند تا به درک او در این موقعیتها نزدیک شود. اینکه دختری سربازی زخمی را دشمن نمیبیند و به او رحم میکند و مانند خواهر او را تیمار میکند تا زنده بماند. تصمیم و درک من است از شکلگیری نگاه از درونِ زنانی با نهادی پاک که در کوهستان و عشایر بیهیچ شیله پیلهای انسان را رعایت میکردند. بی شک نگارش رمان تجربهٔ این لحظات ابدی است.
????چقدر ویژگی های خودتون رو وارد شخصیت های داستان میکنین؟ رمانها صرفاً رد نگاه و یا عقاید محض نویسنده نیستند. رمانهای خودنگاری مشهوری در جمهوری ادبیات نوشته شدهاند اما در رمانهای تاریخی به نوعی باید بسیار از خودِ نویسنده دور شد. آنقدر که ردی از نویسنده حس نشود. این به نوعی تعهد به رابطهٔ تاریخ و حقیقت است. اینکه اجازه ندهیم نظریات شخصی و درونی منِ نویسنده بر حقیقت تاریخ آن دروه سایه بیندازد. به نظر میآید نزدیک شدن به گفتهٔ آندره مالرو؛ که جهان تبدیل به رمانهای ما میشود. طعنهٔای به نویسندگان و تاریخِ تحریف شده است. نویسنده روی تیغ گام میبردارد. تحریف تاریخ دیگر دروغ نیست؛ خیانتی ابدی است که قسمتی از تمدن و فرهنگ را زیر لایهای از مفاهیم ساختگی پنهان میکند. پاک کردن این مفاهیم ساختگی و اثبات حقیقت پنهان؛ رنجی است که در آینده نسلهای دیگر باید به دوش بکشند تا واقعیت را کشف کنند.
♦️ در حین نوشتن تا چه اندازه مسائل فنی داستان نویسی را رعایت می کنید؟ هر نویسنده روشی مختص به خود را برای نوشتن رمان-داستان مییابد. میگویم مییابد چون ساختار هر رمان نویسنده را وادار به ایجاد روشهایی برای نگارش میکند. عامل مهم در شکلگیری رمان؛ نظم و ساختار است. بیشکل و نظمترین رمانهای جهان نیز در انتها نویسنده را وادار به جنگ با ویراستار میکند و بازنویسی و بازخوانی. بازنویسی و بازخوانی… تا آنجا که یک روز در انتهای خط آخر رمان نفس راحتی میکشید و به خوابی راحت و عمیق فرو میروید. فنون و اصول رماننویسی معیارهایی هستند که نویسندگان بر اساس خلاقیت و احکامی که ژانرها و سبکها و شخصیتها و ساختارها به نوشته تحمیل میکنند آنها متر و معیار میدهند. گاهی یک رمان زبانی شکسته و ساختار بیشکل دارد و این را لحن راوی کودک رمان به شما و داستانتان تحمیل میکند. ناچارید بسیاری از معیارهای داستان نویسی را کنار بگذارید. این قصه سر دراز دارد…
♦️نقش حوزه هنری استان در نوشتن این رمان را چطور ارزیابی می کنید؟ حوزهٔ هنری محرک خوبی برای حرکت به سمت نگارش و آفرینش رمانهای گمشدهٔ این مرز بوم دارد. این سرزمین لبریز از مبارزان و مردمی گمشده در تاریخ سرکوب ظلم و جور است. مگر رسالت حوزهٔ هنری انقلابی اسلامی چیزی جز این است؟ صبر و حمایت حوزه هنری یاسوج برای شکلگیری رمان وُل بسیار پدرانه بود.
????توصیه شما به کسانی که تازه میخواهند نوشتن را شروع کنند چیست؟ خواندن، خواندن، خواندن. نوشتن، نوشتن، نوشتن. و از جغرافیای آشنا و همزبان خود دور نشوید. داستانها(گنجها و میراث) بغل گوش ما در سینهٔ پدران و مادران ما پنهان شدهاند. آنها را کشف کنید. همانطور که تمامی بزرگان ادبیات جهان چنین کردند.
????حرف پایانی: ادبیات مهمترین میراث هر ملت است. خواندن ادبیات ما را به درک حقیقت انسان دعوت میکند. آنقدر که دیگر هیچ کجای جهان احساس غربت نخواهید کرد.